دل نوشته هایم وقتی کوچولو بودم

باز هم دوباره دیدم ازم جدایی**باز خاطراتت شده برام تداعی**میمیرم از این درد بی صدایی**میمیرم از تنهایی

دل نوشته هایم وقتی کوچولو بودم

باز هم دوباره دیدم ازم جدایی**باز خاطراتت شده برام تداعی**میمیرم از این درد بی صدایی**میمیرم از تنهایی

زندگی و خشم

زندگی گرچه در این شهر ،مرا پشت در وهم و خیال جای گذاشت/تو فقط این را دان، که دگر بار که من پای نهم بر دنیا/ به فلک ،به زمین و به زمان، که همه شهر بسوزد از خشم/ که همه عالم از این خشم خراباته شود/ که جهان پشت در دل ،به تمنای نگاه تو پر از ناله شود/شاید آن لحظه ، هم آغوش تو گردم ، شاید/ شاید از هر چه در اینجاست ،دلم را کندم/شاید آنقدر دگر دور شوم/که ز خشمم همه ایمن گردند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد